یادداشتهایی از صابر آقایی

امیرالمومنین علی(ع): علم را با نوشتن در بند کشید.
شاید آنچه در این وبلاگ می آید، در گذر زمان قطره ی آبی باشد برای رفع عطش آیندگانی که به حضور در برهه ی زمانی ما حسرت می خورند. هرچند اکنون خود در این معرکه نتوانم آنچنان که بایست قدر بدانم اما با یک "یاعلی" شروع می کنم...
24 بهمن ماه 93

آخرین نظرات

در میان حجاج مفقود شده کشور، گوهری می درخشد که وقتی نامش را می برم اندوه این حادثه برایم حزین و حزین تر می شود. وقتی سلام های وداع با امام مهربان علی ابن موسی الرضا(ع) را می دادم خبر غیرمنتظرانه مفقود شدن استاد حسن دانش را شنیدم.
پس از شنیدن این خبر با دوستان قاری و دیگر شاگردان استاد دانش تماس گرفتم. به هرجا زنگ می زدم جز صدای گریه چیزی نمی شنیدم و شاید با دقایقی انتظار پس از آرام گرفتن دوستداران حاج حسن، فقط یک جمله می گفتند و سریع قطع می کردند. یکی می گفت حاج حسن خیلی آقاست. دیگری می گفت استاد، قران در روحش تنیده است، آن یکی هق هق کنان می گفت می دانم استاد ما رو تنها نمی گذارد و برمیگردد...

استاد دانش قبل از رفتن از همه ما حلالیت گرفت. دوشنبه شبها که می شود، لحظه وصال است برای شاگردانش. وصل به آیات الهی با حلقه ای از انسانی الهی. اما این هفته قلبمان از شدت حزن سنگین و پربار است از فراق استادی که اخلاق و رفتار و سبک زندگی او قرآنی است. اینکه استادی چند سال همه هفته دوشنبه شبها برای تربیت چند شاگرد مسافت زیاد شبانه را از یزد تا میبد بپیماید و حتی در طول این همه رفت و آمد حتی یکبار درخواست هزینه مخارجش را نکند، اینکه در سرما و گرمای شدید حتی یک جلسه از روی بهانه غیبت نکند، اینکه در کلاسهایش هیچ کس را از خود نرنجاند، اینکه در طول این همه نشست ولو یکدفعه حرفی که حتی بوی غیبت از دیگران بدهد را بر زبان نیاورد، اینکه تمام هم و غمش در طول کلاس یادگیری شاگردان بود و هیچ حاشیه ای نداشت، اینکه نونهالان مجلس را بسیار محترم می شمرد و آنها را قاریان ممتاز آینده میبد می دانست، اینکه علاوه بر فن تلاوت، اخلاق و رفتار و آداب معاشرت قرانی را به ما می آموخت، اینکه...  همه و همه ما را غمگین کرده است اما می دانیم چنین عابدی هر کجا که باشد برای خداست و در نزد خداست.
مقام نخست کشوری را که آورد از طرفی خیلی خوشحال شدیم و افتخار کردیم و از طرفی ناراحت از اینکه شاید دیگر میبد نیاید و او را از دست بدهیم اما جلسات هفتگی اش به قوت خود باقی ماند و همچنان بر سر کلاس خود بدون عذر حاضر شد. بازهم مقام نخست بین المللی را که آورد، گفتیم شاید ایندفعه دیگر نشستهای کوچک ما را رها کند و فراقش را داشته باشیم. اما دیدیم کلاسهای ایشان حتی همان هفته درست دوروز پس از دیدار با حضرت آقا تعطیل نشد که هیچ، شوخی های همیشگی اش با بچه ها هم سر جایش بود!
اکنون بجز دعا برای سلامتی عزیزی که بهترین لحظات عمرمان را با او بودیم چیزی نمی توانیم بگوییم. ای کاش قامت رعنایش را هرچه زودتر صحیح و سالم ببینیم و از حضور پربرکتش مستفیض شویم.

صابر آقایی میبدی


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۰۷
صابر آقایی میبدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">